اشتغال ۲۵۰ بانوی سرپرست خانوار
راهبر شغلی کمیته امداد با توسعه و ترویج صنایع دستی، توانسته است برای ۲۵۰ بانوی سرپرست خانوار اشتغال ایجاد کند.
راهبر شغلی کمیته امداد با توسعه و ترویج صنایع دستی، توانسته است برای ۲۵۰ بانوی سرپرست خانوار اشتغال ایجاد کند.
به گزارش گروه رفاه و خدمات اجتماعی آوای جامعه، صنایعدستی یکی از قدیمیترین شغلهایی است که در کشور و بهویژه استان بوشهر وجود دارد، از زمانهای قدیم بیشتر مردم روستاهای این استان توانایی انجام و ساخت بعضی از صنایعدستی بومی را دارند.
فوزیه مقتدرفرد، یکی از افرادی است که در این زمینه توانسته فعالیت داشته باشد و در کنار تأمین مالی خود و خانواده حداقل ۲۵۰ نفر را در این حوزه مشغول کار و فعالیت کند، در همین باره گفتوگویی با این کارآفرین موفق انجام دادیم که در ذیل میخوانید.
*چطور وارد فعالیت در صنعتی شدید که کمتر کسی وارد آن شده بود؟
سال ۹۱ کیفدوزی را از یکی از آشنایان یاد گرفتم و اولین چرخ خیاطی راستهدوزی را با حقوق همسرم به مبلغ ۴۸۰ هزار تومان خریدم و یک تولیدی کیفدوزی راه انداختم. با تلاشهای فراوان، استاد کیفدوزی و چرمدوزی شدم و در زمینه آموزش فعالیتم را شروع کردم. بعد از مدتی با کمک و حمایتهای شبانهروزی همسرم تعاونی صنایعدستی را ثبت کردیم تا بتوانم در همه رشتههای صنایعدستی، هم در زمینه آموزش و هم تولید فعالیت داشته باشم.
*تشکیل خانواده و فرزندان در روند کاری شما چه تأثیری داشت؟
سال ۹۱ که شروع به کار کردم، یک دختر دو ساله داشتم و بعد از ۹ سال خداوند فرزند پسری به من عطا کرد و از این بابت خدا را شاکرم. با وجود اینکه صاحب دو فرزند بودم، به تمامی کارهایم به موقع رسیدگی میکردم و زمانی که همسرم از سر کار به منزل میآمد، بچهها را به او میسپردم و به کارهای بیرون منزل و تولیدی رسیدگی میکردم، به کلاسهای آموزشی میرسیدم و برای خرید مواد اولیه به بازار میرفتم، سپس مواد اولیه را به منزل تولیدکنندهها میرساندم. در حال حاضر زمان زیادی را صرف کار کردن میکنم. هماکنون ۲۵۰ نیروی کار دارم که همگی از خانمهای سررپست خانوار هستند.
به عنوان راهبر کمیته امداد، تکتک خانهها را گشته و افرادی را که از نظر مالی وضعیت مناسبی ندارند پیدا میکنم و برایشان کلاسهای رایگان آموزشی میگذارم و بعد از دورههای آموزشی، خروجی کلاسم کسانی هستند که به این شغل علاقه دارند، به آنها کار میدهم و در تولیدی کنار خودم مشغول کار میشوند. بهطور جدی به مدت پنج سال است که در رشته حصیربافی و کپوبافی فعالیت دارم، به عبارتی هم در زمینه آموزش و هم تولید صادراتمحور فعالیت دارم.
*فرزندان خود را به ادامه کارتان تشویق میکنید؟
تحصیلاتم فوق دیپلم است و دخترم به رشته پزشکی علاقه دارد، به وی توصیه میکنم در کنار رشته مورد علاقهاش هنر نیز بیاموزد و یک کارآفرین باشد، چون کارآفرینی در جهت حمایت از نیازمندان است و همین که دست کسی را بگیری، حس شادی را درون وجودت زنده میکند. من معتقدم سفرهای که پهن کردم باعث شده هم خودم و هم اطرافیانم از آن روزی انتفاع ببریم و همیشه به دخترم توصیه میکنم که اگر چند نفر بتوانند کنار تو روزیشان را دربیاورند خیلی خوب است.
*ارتباط شما با کارکنان تولیدیتان چطور است؟
در مورد نیروهایم به شخصه طوری با آنها رفتار میکنم که هر زمان نیاز به چیزی داشتند به آنها کمک کنم و از نظر مالی هم هر زمان نیاز به پول داشته باشند، مبلغی را به آنها میدهم که به کار دلگرم شوند و دغدغه معیشت مانع کارشان نشود.
*برخی معتقدند آداب و رسوم خانوادهها یا اقوام و قبایل سنتی مانع اشتغال و فعالیت اقتصادی زنان است، نظر شما در مورد این موضوع چیست؟
برخی خانمهای این منطقه بنا به رسم قدیمی و قبیلهای خود از خانه بیرون نمیآمدند و سنتی زندگی میکردند و همسرانشان معتقد بودند زنها نباید از خانه بیرون بروند، اما با تلاشهای فراوان با همسرانشان صحبت کردم و بعد از جلسات آموزشی که برایشان میگذاشتم، ابتدا کارهایی به آنها محول کردم که آنها این کارها را در منزل انجام میدادند، بعد هم که علاقهمند میشدند با اجازه همسرانشان به کارگاه میآمدند و فعالیت میکردند. تا امروز با توکل بر خدا در هیچ زمینهای به کسی نیازمند نبودهام.
ابتدا که کار را شروع کردم از سراج شروع کردم، بعد رشته حصیربافی و کپوبافی را دنبال کردم. عدهای از خانمها که در منزل کار میکنند، این کار را به نوعی زنگ تفریح خود میدانند و در کنار کار به وظیفه همسری و مادریشان هم میرسند و از نظر مالی با انجام این کار تأمین هستند و به قول خودشان دستشان در جیب خودشان است، بنابراین منعی برای فعالیت اقتصادی خانمها وجود ندارد و مشاغل زیاد مناسبی برای آنها وجود دارد.
*در نمایشگاه بینالمللی که هر سال برگزار میشود، حضور داشتهاید؟
در نمایشگاههای زیادی شرکت کردهام؛ تهران، اصفهان، تبریز، مشهد و کرمانشاه. سال ۹۸ بود که به عنوان نماینده استان بوشهر در رشته حصیربافی انتخاب شدم و به کشور قرقیزستان و عمان رفتم. امسال هم قصد دارم با توکل بر خدا در نمایشگاه اکسپوی دوبی شرکت کنم، حتی در خارج از کشور هم در نمایشگاههای زیادی شرکت کردهام و معتقدم هر زنی توانایی این را دارد که روی پای خود بایستد.
*در زمینه صادرات فعالیت دارید؟ آیا مشکلی در این زمینه وجود دارد؟
خوشبختانه با تلاش معاونت صنایعدستی استان بوشهر توانستهام کیفیت کارم را بالا ببرم تا جایی که به کشورهای حاشیه خلیجفارس مانند قطر، عمان و امارات همچنین به صورت چمدانی به کشورهای اروپایی صادرات داشته باشم، اما متأسفانه یکی از مشکلات این است که دلالان مواد اولیه را از استان خارج میکنند. همچنین هنرمندانی را که ما از صفر به صد رساندهایم از ما میگیرند.
*چه توصیهای به خانمها دارید؟
در قدیم خانمهایی که در استان بوشهر زندگی میکردند با برگ درخت خرما فقط حصیر گرد و همان سبد و زنبیل ساده تولید میکردند، ولی الان با طرحهای جدیدی که خودم انجام دادم و ایدههایی که داشتم، روی برگ درخت خرما برنامهریزی کردم و ایدههای بسیار جدید و نو وارد بازار کردم و با کارهای سبک و کاربردی توانستم با برگ درخت خرما انواع دیوارکوب، لوستر، ظرف نان، جای حبوبات، جای برنج، آینه، صنایع حصیری و خیلی از کارهای دیگر را تولید کنم و با تلفیقی از چرم و برگ درخت خرما کارهای متنوع و زیبایی را وارد بازار کردم که تا قبل از این کسی این کار را نکرده بود، پس خواستن، توانستن است و خانمها میتوانند در حوزه مشاغل صاحب موفقیت شوند.
*نشان ملی را چطور و با چه محصولاتی اخذ کردید؟
نشان ملی این است که یک کار جدید و تلفیقی با کیفیت عالی را که کسی قبل از آن تولید نکرده باشد تولید کنید، من با تولید یک نشیمن طبی که داخلش را پشم شتر و پنبه طبیعی قرار دادم توانستم این نشان را دریافت کنم، قبل از من کسی این کار را انجام نداده بود.
در حال حاضر این محصول را صادر میکنم و سفارشات زیادی هم در داخل کشور دارم. علاوه بر این کوسن حصیری، مبل و یک کیف حصیری دوشی هم از تلفیق چرم طبیعی و حصیر تولید کردم که به آنها هم نشان ملی تعلق گرفت.
گاهی پیش میآمد که بافندهها در شروع کار مواد اولیه را خراب میکردند، اما من به آنها امید میدادم که از کار منصرف و ناامید نشوند و ادامه دهند. گاهی برای بار دوم هم کار را خراب تحویل میدادند و من مجبور بودم دستمزدشان را هم بدهم، این مسئله برخی اوقات تا چهار یا پنج بار ادامه پیدا میکرد، ولی من همچنان با امید، انگیزه و صبوری به کار و آموزش ادامه میدادم تا جایی که کاری را که مدنظرم بود، بتوانند تحویل دهند.
*کرونا چه تأثیری در کارتان گذاشت؟
شرایط کرونا باعث شد کارگاه تعطیل شود و نمایشگاهها هم تعطیل شد، ولی در این شرایط سعی کردم محصول تولیدی نیروهایم را بخرم تا دستشان تنگ و از کار دلسرد نشوند، چون احساس تعهد داشتم و این محصولات را به سختی در انبار نگه میداشتم، چون کپو طوری است که اگر در شرایط نم و رطوبت باشد کپک میزند. به خاطر همین سعی میکردم با قیمت کمتر یا حتی بدون سود آنها را به مشتری بفروشم که نه مشتری را از دست بدهم و نه نیروی کارم را.
*علاوه بر خانمها، آقایان هم با شما همکاری دارند؟
نیروهای من بهطور غیرمستقیم در منزل با من کار میکنند و بعضیها خانوادگی و طایفهای این کار را انجام میدهند. خانمها به همراه همسران و بچهها یا مادرشوهر، عروس و نوهها همگی در این کار فعالیت میکنند.
*خانواده شما هم در این کار هستند؟
بله، چهار خواهر دارم که همگی در کار صنایعدستی فعالند. یکی از خواهرانم به همراه همسرش به صورت مجازی فعالیت میکنند و درآمد خوبی هم دارند، خواهر دیگرم کنار من در گالری که برای فروش داریم، مشغول کار است. همگی در کار صنایعدستی فعالیت داریم.
*سختیهای کار شما چیست؟
مواد اولیه به سختی پیدا میشود و برای تهیه آن باید به روستاهای دور که مسیرهای بدی هم دارند بروم و گاهی باید تنها تا نیمهشب برای تهیه مواد اولیه که تنها در تابستان میتوانم انبار کنم مشغول هستم، چون در زمستان به دلیل سردی هوا این برگها و شاخهها خشک نمیشوند، به همین دلیل باید در تابستان انبار را پر کنم و اعتماد چند باغدار امین که بتوانم مواد اولیه را از آنها بگیرم، جلب کنم. از دیگر سختیهای کار، وجود دلالهاست که با پیشنهاد ۵ تا ۱۰ هزار تومان بیشتر نیروی استادکار من را از دستم درمیآورند و این موضوع برایم بسیار سخت است، چون با زحمت فراوان استادکار تربیت میکنم.