تاپ محیط زیست » خبر » محیط زیست » نبض جامعه
کد خبر : 35098
یکشنبه - 21 آذر 1400 - 08:30

واکاوی دلایل اصلی تلفات گوشتخواران بزرگ‌ جثه

بر اساس آمار اعلام‌ شده از سوی سازمان محیط زیست بخش عمده تلفات و کاهش جمعیت گوشتخواران بزرگ‌ جثه در ۴۰ سال گذشته ناشی از تعارضات میان بومیان و حیات وحش و همچنین تصادفات جاده‌ای است.

واکاوی دلایل اصلی تلفات گوشتخواران بزرگ‌ جثه

بر اساس آمار اعلام‌ شده از سوی سازمان محیط زیست بخش عمده تلفات و کاهش جمعیت گوشتخواران بزرگ‌ جثه در ۴۰ سال گذشته ناشی از تعارضات میان بومیان و حیات وحش و همچنین تصادفات جاده‌ای است، با این حال سازمان محیط زیست در مدیریت این دو عامل موفقیتی حاصل نکرده است.

به گزارش میزان، بر اساس آمار اعلام‌ شده از سوی سازمان محیط زیست بخش عمده تلفات و کاهش جمعیت گوشتخواران بزرگ‌ جثه در ۴۰ سال گذشته ناشی از تعارضات میان بومیان و حیات وحش و همچنین تصادفات جاده‌ای است، با این حال سازمان محیط زیست در مدیریت این دو عامل موفقیتی حاصل نکرده است: «دامداران هنوز برای حفاظت از گله‌های دام، جان پلنگ و گرگ و کفتار را می‌گیرند، باغداران و کشاورزان، جان خرسها را و جاده‌هایی که قلب زیستگاه‌های حیات وحش را شکافته‌اند جان بسیاری از گونه‌های جانوری کشور را.»

در ادامه یادداشت ایمان بهلولی، فعال محیط زیست را درباره عوامل کاهش جمعیت گوشختواران بزرگ‌ جثه ایران مطالعه خواهید کرد.

“تعارضات میان انسان و حیات وحش، عامل اصلی تلفات گوشتخواران بزرگ‌جثه در جهان به شمار رفته و اثراتی جبران‌ ناپذیر بر جمعیت وحوش به جا گذاشته است.

بر اساس گزارش سازمان محیط زیست کشورمان از بهمن ماه ۱۳۵۸ تا بهمن ماه ۱۳۹۹ ۳۹۹ مورد درگیری و میان انسان و حیات وحش رخ داده که به مرگ ۴۴۳ گوشتخوار شامل ۳۰٪ خرس قهوه‌ای، ۲۴٪ پلنگ ایرانی و ۱۷٪ کفتار راه‌راه منجر شده است، تلفاتی که همگی از تعارضات میان دامداران، باغ‌داران و کشاورزان نشأت گرفته‌اند.

در حال حاضر ۶ گوشتخوار بزرگ‌جثه در ایران زندگی می‌کنند: یوزپلنگ آسیایی، پلنگ ایرانی، کفتار راه‌راه، خرس قهوه‌ای، خرس سیاه‌ آسیایی و گرگ که متاسفانه عامدانه توسط بومیان کشته می‌شوند؛ بومیانی که به قصد حفاظت از دام‌ها، در مقابل حمله گوشتخواران، به ویژه پلنگ و یا جلوگیری از وارد آمدن خسارت به باغات و مزارع کشاورزی توسط خرس با استفاده از اسلحه یا طعمه مسموم، این جانوران ارزشند را از پای در می‌آورند.

نکته قابل تامل این است که ۷۵٪ از این تلفات گوشتخواران در ۴۰ سال گذشته مستقیم توسط سلاح گرم دامداران، چوپانان، کشاورزان و باغداران و بدون بهره گرفتن از سگ‌های گله یا سگ‌های نگهبان مزارع رقم خورده است، تلفات حیات وحش در پی تصادفات جاده‌ای هم بخش دیگری از عوامل کاهش جمعیت گوشتخواران توسط انسان است.

برای مثال در مورد یوزپلنگ ایرانی که در لیست سرخ اتحادیه جهانی حفاظت (IUCN) در رده در خطرانقراض قرار دارد , سه عامل اصلی تلفات به ترتیب دامداران، تصادفات جاده‌ای و متخلفان شکار و صید به حساب می آید.

بر اساس آمار اعلام‌شده توسط کارشناسان، از سال ۲۰۰۲ تا سال ۲۰۱۶ متاسفانه ۲۱ یوزپلنگ توسط دامداران کشته‌ شده‌اند، در واقع در این بازه زمانی ۶۱.۹ درصد از تلفات یوزپلنگ به دست دامداران رقم خورده‌ در حالی که تا به حال هیچ آمار و اطلاعات موثقی از حمله یوزپلنگ به گله‌های دام گزارش نشده است. از این رو گمان می‌رود که دلیل اصلی کشتار یوزپلنگ‌ها به دست دامداران و چوپانان شباهت ظاهری یوزپلنگ با پلنگ است.

درباره تصادفات جاده‌ای هم طبق آمار منتشرشده توسط کارشناسان، از ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۶ هم ۱۴ یوزپلنگ بر اثر تصادفات جاده ای تلف شده‌اند.

حالا پرسش اینجاست که متولیان حفاظت از حیات وحش برای این دو خطری که عامل اصلی تلفات وحوش هستند چه چاره‌ای اندیشیده و چه تدابیری در دست اجرا دارد؟ آیا به منظور کاهش تعارضات و کشتار عامدانه حیات وحش برنامه‌ای برای آموزش جوامع محلی و یا راهکاری برای جبران خسارات ناشی از حیات وحش دارد؟ برای ایمن‌سازی جاده‌های حادثه‌خیز و جلوگیری از جاده‌سازی و معدن‌کاوی در زیستگاه‌های حیات وحش چطور؟

نکته‌ای که درباره تصادفات جاده‌ای بسیار حائز اهمیت است که بدانیم چرا گربه سانان در شب وسط جاده میخکوب می شوند , ساختار چشم گربه سانان از تعداد زیادی سلولهای استوانه‌ای تشکیل شده که شب‌ها فعال شده و نسبت به کمترین نور به شدت حساس هستند در نتیجه امکان دید بهتر در شب را به آنها می‌دهد.

لذا پس از نگاه کردن به چراغ ماشین‌ها، گربه‌سانان موقتا دچار کوری شده و در وسط جاده میخکوب می‌شوند، به همین دلیل در چنین مواقعی، بهترین کار، خاموش کردن چراغ‌ها و کاهش سرعت است و البته توجه به تابلوهایی که تردد گربه‌سانان را هشدار می‌دهند.

نجات حیات وحش بی مثال کشورمان امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند اولویت‌بندی عوامل آسیب به جمعیت‌های حیات وحش و برنامه‌ریزی و آموزش عمومی برای مدیریت آنهاست.”