واکاوی دلایل نارضایتی از زندگی
دلایل متعددی برای این موضوع وجود دارد که از آن جمله میتوان به توقع زیاد از خود داشتن افراد اشاره کرد که همین موضوع باعث میشود خودمان و زندگیمان را با دیگران مقایسه کنیم.
یک روانشناس درباره چرایی نارضایتی بیشتر افراد از زندگی این روزهای خود توضیحاتی داد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، تکنولوژی در دنیای امروز باعث مدرنیته تر شدن سبک زندگیها شده و تغییرات شگرفی را در زندگیها به وجود آورده است، امّا این موضوع با همه فواید و مضراتی که به همراه دارد یک پرسش را در ذهن اغلب افراد به وجود آورده و آن هم این است که اگرچه امکانات زندگیهای امروزی بیشتر از گذشته شده است و همین موضوع باید تا حد زیادی باعث برطرف شدن بسیاری از مشکلات شود، اما دلیل این که حال درونی و روحی مان آن طور که باید خوب نیست و دلمان برای گذشته و آن روزها تنگ شده است چیست؟
راحیل شمسایی، روانشناس بالینی ، در ارتباط با عمده دلایل نارضایتی برخی از افراد از زندگی امروز، آن هم با وجود امکانات بیشتر در مقایسه با گذشته اظهار داشت : دلایل متعددی برای این موضوع وجود دارد که از آن جمله میتوان به توقع زیاد از خود داشتن افراد اشاره کرد که همین موضوع باعث میشود خودمان و زندگیمان را با دیگران مقایسه کنیم تا جایی که با کمال گرایی همراه میشویم و هرچیزی را به هر صورتی که شده در حد کمال و عالی میخواهیم و در هر جایگاه و موقعیتی هم که باشیم به بالاتر از آن فکر کرده و وقتی به همان نقطه مطلوب قبلی که آرزویش را داشته ایم نیز دست پیدا میکنیم با خودمان میگوییم که این جایگاه هم چیزی نیست و احساس میکنیم که برایمان ارزشی ندارد و پوچ است و باز هم به بالاتر از آن فکر میکنیم که همین موضوع باعث میشود که نه تنها از مسیر رسیدن به ایده آل و اهدافمان لذت نبریم بلکه نارضایتی نیز در درونمان ریشه کند.
وی خاطرنشان کرد: ما انسانها باید از مسیری که برای رسیدن به اهدافمان عبور میکنیم لذت ببریم تا بتوانیم به جایگاه مطلوب خود دست پیدا کنیم که هر دو در کنار هم برای ما خوشایند است نه این که یکی از آنها را فدای دیگری کنیم این در حالی است که متأسفانه، در اغلب مواقع چیزی مغایر با این موضوع را میبینیم تا جایی که به طور مثال؛ هدفمان این است که کارشناسی پذیرفته شویم و آن مقطع تحصیلی و مقاطع بالاتر هم بدست میآوریم، امّا به هیچ عنوان از آن لذت نمیبریم چرا که حال خوب خود را به چیز دیگری که حاشیه است گره زده ایم در حالی که غافل از این موضوع مهم هستیم که حال خوب در مسیر خوب رسیدن به اهداف بدست میآید.
این روانشناس تصریح کرد: همه ما هنگامی که میخواهیم به سفر برویم با این جمله روبرو میشویم که ” از مسیر لذت ببر و فقط به مقصد فکر نکن که زیباییهای مسیر رو ازدست ندی. ” و این یک واقعیت است، زیرا اغلب ما فقط چشممان را به آن هدف میدوزیم و وقتی هم به آن دست پیدا میکنیم باز هم احساس رضایت نداریم و پوچی و سرخوردگی به سراغمان میآیند و عمده دلیل آن هم این است که از مسیر و تلاش برای رسیدن به هدف خود لذت نبرده ایم و به همین خاطر است که در هر جایگاهی هم که باشیم از آن رضایت نداریم.
شمسایی با اشاره به قبول نداشتن خود و نادیده گرفتن داشته هایمان گفت: دلیل دیگر این است که اغلب ما، خودمان را دوست نداریم و در حقیقت، آن طور که باید خودمان را قبول نداریم که این موضوع ناشی از این است که به اصطلاح با خودمان رفیق نیستیم و دائم در حال انتقاد از خود هستیم و با خود میجنگیم که در این میان، باید بدانیم تا وقتی که خودمان را دوست نداشته باشیم، نمیتوانیم از زندگی خود لذت ببریم چرا که بسیاری از ما حتی وقتی در آینه نگاه میکنیم و در چشم خود زُل میزنیم باز هم از خود لذت نمیبریم و به هیچ عنوان از خود رضایت نداریم و در حقیقت، ویژگیها و استعدادهایمان را نمیبینیم و صرفا به نداشتهها و نرسیدنها فکر میکنیم که باید بدانیم وقتی خودمان از داشتههای خود لذت نبریم دیگران هم از ویژگیهای خوب ما لذت نمیبرند و هیچ زمانی، زندگی فعلی مان مطلوب و ایده آل ما نیست. بنابراین، آشتی کردن با خود مهم است.
وی عنوان کرد: یکی دیگر از دلایلی که باعث شده است از شرایط و زندگی فعلی رضایت خاطر نداشته باشیم این است که توقع ما از زندگی بالاتر رفته است. کافی است به زندگیهای چندین سال پیش نگاهی بیندازیم؛ به طوری که در آن زمان ها، میزان اطلاعات ما در مقایسه با امروز کمتر بود و از سطح زندگی و شغلی افراد در کشورهای دیگر و یا حتی نقطهای دیگر از کشور اطلاع نداشتیم، امّا به مرور، با افزایش این اطلاعات، سطح توقعات ما از خودمان نیز بالاتر رفت و در بیشتر موارد، پای مقایسه کردن در زندگیها باز شد و جملاتی مثل ” دیدی فلانی به کجا رسید؟ عمرا من برسم. ” و یا ” چرا من مثل فلانی خوشبخت نیستم؟ ” را به زبان آوردیم و داشتههای خود را نادیده گرفتیم و همچنان نیز بدین صورت است.
شمسایی افزود: هر فردی باید به ظرفیتهای خود نگاه کند و طبق آن پیش برود و با سرکوب نکردن آنها و عملکرد خوب و مطلوب، به بالابردن تواناییها و ظرفیتهای خود کمک کند چرا که اگر از همان اول، ظرفیت خود را غیرواقعی و بیش از اندازه توانایی هایمان بدانیم به خودمان ضربه بزرگی وارد کرده ایم و مثل این است که ما بتوانیم در حد یک لیوان، آب بنوشیم، اما از همان اول به نوشیدن یک پارچ آب فکر کنیم که این میتواند به ما آسیب بزند.
این روانشناس بالینی گفت: اگر به این موضوع توجه کنیم مطمئن باشیم که از خود و زندگی فعلی بیشتر لذت میبریم چرا که مهربانی با خود و اطلاع از ظرفیت هایمان و لذت بردن از مسیری که برای رسیدن به اهدافمان طی میکنیم میتواند بسیار کمک کننده باشند.