ضرورت مدیریت رفتارهای خواهر و برادر
برای بهبود روابط خواهری و برادری باید تلاش کنیم و فراموش نکنیم که درک و احترام متقابل، آثار مثبت این گونه روابط را در زندگی آینده ما تضمین میکند.
پس از پدر و مادر، خواهر و برادر در طول زندگی همراه فرد هستند و در شکل گیری شخصیت وی نقش دارند.
انسان موجودی اجتماعی است؛ از این رو تمایل به برقراری ارتباط با دیگران دارد و در غیر این صورت احساس تنهایی میکند.
بین صدها و یا هزاران انسانی که در طول زندگی با آنها ارتباط داریم، خواهران و برادران از جایگاه ویژهای برخوردارند؛ آنها با پدر و مادر فرق دارند، از این نظر که اغلب آنها هم دههای ما هستند و در بسیاری از مسائل، نظراتی مشابه با ما دارند.
از طرفی خواهر و برادر با دوستان هم تفاوت دارند، چرا که از آنها به ما نزدیک تر هستند. همه ما رازهایی داریم که حتی با دوستان خود به اشتراک نمیگذاریم، اما خواهران یا برادران اعتماد ما را نسبت به خود دارند و میتوانند هم صحبت دردلهای گاه و بی گاه ما باشند.
از طرفی خواهران و برادران میتوانند تأثیر بسزایی در رشد و تقویت مهارتهای اجتماعی یکدیگر داشته باشند. آنها از کودکی در کنار هم بزرگ شدهاند و تفاوتهای شخصیتی یکدیگر را پذیرفتهاند و حال در فعالیتهای اجتماعی موفق تر هستند.
مهتاب معتمد روانشناس ، درباره چند فرزندی بودن و تأثیرات آن بر روی روابط خواهران و برادران به باشگاه خبرنگاران گفت: از مزایای چند فرزندی بودن این است که کودکان هم بازی دارند و از لحاظ رشدی و ارتباطی با الگوگیری از هم زودتر یاد میگیرند، تا آخر عمر پشتیبان هم هستند، کمتر بی حوصلگی و روزمرگی را تجربه میکنند و پذیرش مسئولیت و هویت در آنها بیشتر احساس میشود.
وی به معایب چند فرزندی اشاره کرد و گفت: والدین وقت کمتری برای اختصاص به هر کودک به صورت جداگانه دارند و همچنین امکانات مالی و رفاهی باید بین فرزندان تقسیم شود.
این روانشناس تصریح کرد: وجود ناهنجاری و آسیب در یکی از فرزندان تأثیر مخربی بر فرزندان دیگر میگذارد، علاوه بر آن گاهی حس حسادت، سرخوردگی، رقابت و مقایسه بین فرزندان به وجود میآید.
وی درباره تأثیر پذیری فرزندان کوچکتر از خواهر و برادر بزرگتر، گفت: از آن جایی که تجربه والدین به خاطر بزرگ کردن فرزندان قبلی، بیشتر است، فرزندان کوچکتر محدودیتهای تربیتی و حساسیت کمتری دارند، الگوپذیری آنها بهتر است و مهارتهای حرکتی، زبانی و ارتباطی را به راحتی یاد میگیرند.
این روانشناس افزود: فرزندان کوچکتر میل به مشارکت، سازش و معامله بیشتری با خواهر و برادر دارند. اگر بچههای بزرگتر نقش فرزند سخت را داشته باشند، اینها سعی میکنند فرزند محبوب خانواده باشند؛ در واقع ویژگیهای خوب بچه بزرگتر را تقلید و ویژگیهای بد را برعکس میکنند تا محبوبیتشان حفظ شود.
معتمد عنوان کرد: فرزندان کوچکتر یادگیری غیرمستقیم و بدون فشار دارند، مادر به کودک بزرگتر آموزش میدهد و فرزند کوچکتر هم ناخودآگاه یاد میگیرد.
وی در پاسخ به اینکه چرا گاهی تأثیر فرزندان بزرگتر روی خواهر و برادر کوچکتر بیشتر از تأثیر والدین روی آنهاست؟، عنوان کرد: والدینی که قاطعیت و اعتبار کمتری دارند، حوصله، وقت و دانش کمتری دارند. فرزندان ارشد ریاست محورند و تمایل به کمال گرایی دارند و بقیه را مدیریت میکنند.
وی با تأکید بر اینکه فرزندان بزرگتر خود را جانشینان غریزی و نماینده والدین میدانند، افزود: آنها در رابطه با خواهر و برادر کوچک خود، سختگیر و محافظه کار هستند.
الگوی آنها والدین و بزرگسالان خانواده بوده و اولین تلاش هایشان به تنهایی بوده است که تأثیر فراوانی بر اعتماد به نفس آنها داشته و تمام این عوامل افراد را مستعد توجه بیشتر به بچههای کوچکتر میکند.
معتمد درباره بروز رفتارهای نامناسب بین خواهران و برادران و نقش والدین در جلوگیری از بروز این گونه روابط گفت: کشمکشها، تمسخر، مقایسه، آزار و اذیت تلافی جویانه و پرخاشگری فیزیکی اگر بین بچهها مدیریت و اصلاح نشود، تأثیرات مخربی دارد.
وی با اشاره به اینکه فرق گذاشتن والدین و توجه بیشتر به یکفرزند، خشم درونی ایجاد میکند، عنوان کرد: قضاوت و دخالت بیش از حد والدین روابط فرزندان را دچار مشکل میکند.
همچنین شرایطی چون بیماری، اعتیاد، ناهنجاری و … یکی از فرزندان، احساس قربانی بودن را در سایر اعضای خانواده افزایش میدهد.
در آخر، برای بهبود روابط خواهری و برادری باید تلاش کنیم و فراموش نکنیم که درک و احترام متقابل، آثار مثبت این گونه روابط را در زندگی آینده ما تضمین میکند.