پیامدهای منفی سلب حقوق طبیعی از کودک
برخی از والدین به بهانه تربیت صحیح فرزند خود، حقوق طبیعی وی را سلب میکنند که این کار پیامدهای منفی فراوانی به همراه دارد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، “نه این کار رو نکن”, “نه نه باید اونجوری باشی”, “حق انجام این کار رو نداری”. اینها برخی از جملات دستوری عدهای از والدین خطاب به کودکان، نوجوانان و حتی جوانان خود است که به اذعان فرزندانشان باعث محدود شدن آنها میشوند و این رفتار آنها تا جایی پیش میرود که حتی حس اعتماد به نفس فرزند خود را سلب میکنند، غافل از اینکه هر فردی از سنین کودکی حقوقی دارد که والدین موظف به آموزش آنها به فرزند خود هستند.
براساس تعاریف موجود، در واقع حقوق کودک مجموعهای از حقوق بشرِ ویژه کودکان است که بر پشتیبانی و نگهداری از افراد جوان تمرکز دارد و تعریف کنوانسیون حقوق کودک (CRC) هم در سال ۱۹۸۹ این بوده که کودک، فردی است که هنوز به سن هجده سال نرسیده است.
حیات، بقا، رشد، ثبت نام، تبعیض قائل نشدن، ارتباط با پدر و مادر، هویت انسانی و همچنین نیازهای اساسی برای حفاظت فیزیکی، غذا، آموزش عمومی و دولتی، مراقبتهای بهداشتی و قوانین کیفری مناسب بر اساس سن و رشد کودک، حفاظت برابر از حقوق مدنی کودک، آزادی از تبعیض بر اساس نژاد، جنسیت، گرایش و هویت جنسی، منشأ ملی، مذهب، معلولیت، رنگ و قومیت برخی از حقوق کودکان هستند که حتی با یک جستجوی ساده میتوان به هر یک از آنها پی برد.
مهرداد ثابت، روانشناس در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان, در رابطه با مزایا و محدودیتهای الگوهای تربیتی کودکان اظهار داشت: برخی از والدین برای اینکه کودکانشان از گفتهها و کارهایشان برداشت منفی نداشته باشند ترجیح میدهند هیچ کاری به آنها نداشته باشند که این تصور آنها سطحی است، به طوری که هیچ تأثیری در تربیت فرزندشان ندارد.
وی عنوان کرد: عده دیگری از والدین هستند که روش تربیتی آنها آموزش صِرف و ایجاد محدودیتهای زیاد برای فرزندشان است که هدف آنها آموزش احترام گذاشتن و آماده کردن فرزند خود برای پیروی از قوانین اجتماعی است.
این روانشناس با اشاره به تبعات محدود کردن کودک تصریح کرد: همان طور که آزادی بیش از حد باعث لوس و پرتوقع شدن کودک میشود، محدودیتهای زیاد و امر و نهی کردنهای مکرر والدین نیز زیانهای روانی جبران ناپذیری برای او به همراه دارد.
ثابت گفت: اغلب پدر و مادرها آرزو دارند که فرزندشان با ادب، مرتب و بسیار منظم باشد تا جایی که به محض دیدن چنین کودکانی شروع به تعریف و تمجید از آنها میکنند، غافل از اینکه فرزندشان به دلیل مورد مقایسه قرار گرفتن با دیگران و امر و نهیهای بیش از حد والدین، خلاقیت خود را از دست داده و صرفا کارهایی را انجام میدهد که به طور معمول والدینش از وی انتظار دارند.
وی اظهار داشت: کودکانی با چنین شرایطی، اغلب در سنین یادگیری خود هم دچار مشکل میشوند، زیرا به دلیل تربیت محدودی که داشتهاند به تقلید از والدین خود، هر آن چه که معلمشان میگوید را قبول دارند و همان مطالب را یاد میگیرند و به آن چه که در کتاب نوشته شده است اهمیت زیادی نمیدهند، چرا که حس اتکاء به نفس ضعیفی دارند و در حقیقت, به خود آن طور که باید اطمینان ندارند. این در حالی است که والدین آنها، از این رفتار فرزند خود بسیار راضی و خوشنود هستند و از اینکه فرزندشان این طور تابع پدر و مادر خود است، احساس غرور میکنند.
این روانشناس با اشاره به آموزش محدودیتها به کودکان افزود: علاوه بر حقوق کودکان، محدودیتها نیز باید به آنها آموزش داده شود که در این میان، والدین هم نباید دائما با بیان جملات دستوری چون؛ ” نه این کار را نکن ” و یا ” نه نه باید اونجوری باشی” باعث ناراحتی و محدودیت فرزند خود شوند، چرا که باید بدانند کودک هم حق دارد و میتواند برای رفتارهای مجاز خود نه تنها به دیگران دلایلی ارائه نکند، بلکه نظر خود را نیز تغییر ندهد و بدون کوچکترین احساس گناهی، به صراحت بگوید که نمیدانم و اگر هم مرتکب اشتباهی شد با شجاعت مسئولیت آن را بپذیرد.
ثابت خاطرنشان کرد: قرار دادن کودک در مکانهای ترسناک, محروم کردن وی از بازی و تفریح, تنها گذاشتن کودک در منزل, اخراج کردنش از منزل و طرد کردن او, اجازه گریه نداشتن و کنترل کردن احساسات کودک, ارتباط نداشتن چشمی و گوش ندادن به کودک, مسخره کردن و ایجاد حس حقارت در کودک, سرزنش و ملامت کردن وی در حضور دیگران, بهره کشی و توقعهای نامعقول از کودک و محروم کردن وی از محبت و آغوش گرم, مشاجرههای خانوادگی و استفاده کردن از الکل و مواد مخدر در حضور کودک و از همه مهم تر کتک زدن و تنبیه جسمی او, برخی از مهم ترین مصادیق کودک آزاری هستند که هر یک از آنها میتوانند آینده و سلامت زندگی فرد را از کودکی تا بزرگسالی به خطر بیندازند.