خبر » سلامت » نبض جامعه » یادداشت میهمان
کد خبر : 11080
سه شنبه - 26 فروردین 1399 - 02:45

آن روی سکه / ناگفته های جالب از ویروس کرونا

ویروس به همه جا سر می زند، عده ای را گرفتار می کند که حدود ۸۰ درصد آنها بدون علامت و یا با علامت های مختصر هستند.

آن روی سکه / ناگفته های جالب از ویروس کرونا

دکتر محمد اسماعیل اکبری*

جهان گیر شدن بیماری واگیرِ ویروسی از خانواده آشنای کرونا و نشان دار شدن شاخص های علمی ضعیف در قبال آن و بی اثر شدن هر آنچه بشر بعنوان مولفه و موثره قدرت میشناخت، فضا را برای تحلیلی نو آماده تر می کند.

بدیهی است اینجانب نیت تحلیل فلسفی موضوع را ندارم که نه توان کافی و تخصص آن حاصل است ونه کمبود دانشمندانی که این مهم را تبیین فرمایند. غرض بیان مطالبی است مبتنی بر شاخص های علم بیولوژیکِ امروز از جایگاهی دیگر که آن روی سکه اش می نامیم.

در نیمه دوم ماه میانی زمستان، خبری رسید که ویروسی نام آشنا از خانواده تاجداران (کرونا بمعنی تاج) سر به شورش برداشته و علیرغم ذات وجودیش انسان را برای بقای خود برگزیده است. انسان ها این مهمان ناخوانده را نمیپذیرند و جنگی نامتعادل راه می اندازند که نتیجه ای جز تسلیم و خسران در ابعاد گوناگون ندارد.

گفته می شود که این ویروس با دستکاری انسان های چینی و یا امریکایی و یا مشارکت آنها با مقاصد خاص بجان انسان افتاده، اما چه فرق می کند، شاید ویروس برای انجام ماموریتش آمده است و هر آنچه پشت سر او هست “اسباب” حضورش هستند نه مصدر آن. اینها وسیله ای برای قدرت نمایی هستند چون “او از انجام امور جاری بجز با اسباب آن اِبا دارد” (ابی الله ان یجری الامور الا باسبابه).

اکنون قدرتی فراتر از انسانِ ناتوان و رَه گم کرده که قدرت خویش را در علم ناقص و سلاح های و امانده اش تعبییر می کرد، خودنمایی می کند، قدرتی که با یکی از ریزترین مخلوقاتش تصمیم گرفته است علمِ قلیل و توان اندک بشر را به او بنمایاند و او را به تامل، تعقل و شاید رستگاری هدایت کند.

این موجود کوچک از توده ای کروماتینی (پروتئینی) با غشای محکم ساخته شده است که با پوششی از چربی محافظت می شود و تاج های چربیِ روی آن، عامل تعامل با سلول های انسانی هستند. این ویروس قدرت تکثیر همانند آنچه در موجودات زنده معمول است را ندارد و این امر را به سلول های انسانی میزبانش می سپارد.

میلیون ها ویروس کرونا را به سختی می توان با وسایل بینشی امروز رویت کرد اما اکنون عملکرد هر یک از آنها نمایان و قابل تعبیر شده است. ویروس کوچک با شاخ های تاجی شکلش به سطح سلول های عمدتا تنفسی می چسبد و بدون مجوز وارد سلول می شود.
در حالت عادی وقتی موجود یا عامل بیگانه ای وارد سلول می شود، عوامل درون سلولی براحتی آنرا مهار کرده یا از بین می برند و یا با شناختی که بشر از ماهیت آن پیدا می کند، برایش واکسنی می سازد تا در سن مناسب سلول های انسانی را در مقابل آن حفظ کند؛ سرانجام هم با بهره گیری از داروهایی حضور مهمان ناخوانده را بی ضرر می کند.

برای مثال بشر ویروس های سرخک و سرخجه را با واکسن و ویروس ایدز را با اصلاح رفتار و بعضی دارو ها کنترل کرده است؛ اما امروز هنوز چنین توانی را در خود نمی بیند نه واکسنی برای پیشگیری نه دارویی برای درمان. آنوقت دیکته می شود که راه مقابله دل بریدن از هر آنچه است که بعنوان ثروت و داده جمع کرده ای: باید فرزند دلبندت را نبینی، بر اتومبیل زیبا و قدرتمندت سوار نشوی به فلان محل خوش آب و هوا و زیبا نروی و بمانی تا شاید قدرتی که ویروس را آورده است باز گرداند!

ویروس پس از ورود به سلول هم وارد چرخه ژنتیکی آن می شود و هم وارد محل ساخت و سازهای پروتیینی سلول و بطور کامل فرماندهی سلول را به دست می گیرد. اینجا دیگر ویروس است که دستور می دهد نه انسان و خواست وی . ویروس ماموریت تعریف شده ای دارد. تقریبا به همه جا سر می زند و بر حسب عملکردِ مردم و مدیران آنجا، عده ای را گرفتار می کند که حدود ۸۰ درصد آنها بدون علامت و یا با علامت های مختصر هستند و غالبا بهبود می یابند؛ ۲۰ درصد به مراکز درمانی مراجعه می کنند که حدود یک چهارم آنها به بخش های ویژه ارجاع می شوند و نیمی از آنها فوت می کنند. این فرمول در همه کشور های جهان تقریباً مشابه است و ماموریت تعریف شده ویروس را نشان می دهد.

جالب است اذعان کنیم که همه علم و امکانات سوفسطایی جهان تسلیم شد و نتوانست کاری فراتر از آنچه در همه جا معمول است انجام دهد. برخی مدیران متکبر غربی که ابتدا این مدیریت را باور نداشتند امروز سر تسلیم فرود آورده و با چشمان از حدقه بیرون زده عملکرد ویروس را می نگرند. ساده اندیشی است که تصور کنیم رهبران غربی از ماجرا بی خبر بودند؛ آنها که یا خود عامل و واسطه بودند یا از رفتارهای علمی یکدیگر مطلع بودند، این ماموریت را باور نکردند.

عرف است که می گوییم جاسوسان غربی قبل از اینکه بوی آزمایشی از لوله آزمایشگاه بلند شود مطلع می شوند اما اینجا در پناه خوی استکباری و قلدری ذاتی فرهنگ غربی، آنرا تا حدی به تسامح گذراندند و پیش آمد آنچه می توانست کمتر پیش آید. شاید کمی گفتن این بیان هنوز هم سخت باشد اما چون سخت تر از آنرا به چشم می بینم می گویم که احتمالا این هم از خواست همان قدرت لایزالی است که ماموریت را به ویروس کرونا سپرد. امروز همه جهان درگیر و هر آنکه تکبر بیشتر دارد گرفتارتر.

گاهی از زبان سازمان های بین المللی جملاتی را بر حسب شغل و جایگاهشان می شنویم که اگرچه غیرمعمول است اما درست است بدین معنی که دنیا را یکپارچه بدانیم و تلاش کنیم تا با بروز مولفه های معنوی، رحمت خالق هستی را جلب کنیم .

اگر همدلی و همراهی، گذشت، ایثار، نوعدوستی و مسئولیت پذیری در قبال عام را بپذیریم، شک نکنیم که درهای رحمتش گشوده و مشکل حل می شود اما متاسفانه آنچه دیده شد و می شود خلاف این دیدگاه است. مرزها را می بندند، اقوام را تحریم می کنند و بر داشته های دیگران با خوی استکباری چوب غارت می زنند؛ این راه بجایی نم یبرد حتی اگر ماموریت ویروس کرونا به اتمام برسد.

اما راه حل؟

باز هم بیان این مطلب گران می آید اما دنیا و مشخصا ما تجربه آنرا داریم و اثرات حاصله را در قالب مقالات بین المللی به تحریر کشیده ایم. اگر از یکپارچگی جهانی که حدوث آن در این شرایط بعید است بگذریم با اصلاح رفتار شخصی، امیدِ نتیجه ای مطلوب وجود دارد.

همانطور که گفته شد ویروس پس از ورود به سلول فرماندهی آن را در دست می گیرد و سلول را وادار به کپی برداری و تکثیر خود می کند تا آنجا که عملکرد سلول مختل شده و رفتاری مغایر سلامت میزبان پیدا می کند.

می گوییم نظام ایمنی و چگونگی پاسخ سلول به حضور ویروس از عوامل تاثیرگذار هستند، حال اگر قدرت پاسخگویی نظام ایمنی را با شاخص های معنوی بالا ببریم کمکی به مدیریت و کنترل ویروس کرده ایم.

در تحقیقات متعددی به اثبات رسیده است که مولفه های معنوی همچون توکل، ایثار، گذشت، بخشش، عفو، صبر، دعا و امثالهم می تواند تاثیر مثبت بر ساختار ایمنی انسان گذاشته و به کمک بیاید.

این دیدگاه ها حتی می توانند بیان ژنها را در پاسخگویی به مهمان ناخوانده یعنی ویروس متفاوت کنند بنحوی که امکان کنترل و مدیریت آن بیشتر و بهتر فراهم شود. این اصول بارها در مقالات متعدد در سراسر جهان به اثبات رسیده بنحوی که امروز آنرا از روش های معمول در کنترل بیماریها بویژه بیماری های صعب العلاج چون سرطان ها می شناسیم. دعا درمانی و توکل و به کمک گرفتن قدرتی فراتر از آنچه در کتاب ها معمول است، روشی که حتی در دانشگاه های بزرگ غربی به روش مقبول و معتبری تبدیل شده است.

در ادبیات مذهبی- تاریخی ما نمونه هایی از این عملکردها که اسباب بروز خواست الهی هستند را مکرر خوانده و شنیده ایم. زنده شدن انسان ها، مُردن لحظه ای با درخواست انسان، درمان بیماران با روش های غیرمعمول حتی از راه دور و ده ها مثال دیگر.

وقت است که بازآییم…

 

رئیس انجمن آموزش پزشکی ایران*

******

*پی نوشت:

انتشار مطالبی با عنوان “یادداشت میهمان”، صرفا دیدگاه های پایگاه خبری آوای جامعه در حوزه های گوناگون اجتماعی نیست و تنها برای گردش آزاد اطلاعات ، بیان نظرات ، دیدگاه ها ، تبادل افکار و همچنین طرح موضوعات روز جامعه به قلم کارشناسان ، فعالان اجتماعی و مدیران منتشر می شود.